پنجشنبه 14 آذر 1392
غروب جمعه پاییز می آید
غروب جمعه پاییز می آید
هزاران برگ پاییزی
...
غروب جمعه پاییز می آید
هزاران برگ پاییزی
لباس زرد خود بر تن
به زیر گامهای عابری خسته
خزان و خشكی خود را ، به نجوا باز میگویند
غروب جمعه پاییز وچشمانی كه تا باریدنش
تنها به قدر یك بهانه، فاصله باقیست
یكی آمد ، كلید قفل لبهای مرا ،آهسته بردارد
ولی من
این سكوتم
آخرین سرمایه ام را
با كسی، قسمت نخواهم كرد
